ساعت مچی عجیب!                         (شهید رضا قندالی)

بعد ازعملیات والفجر مقدماتی در حالیکه با دست راست مچ دست چپش رو گرفته بود اعلام میکنه: من یک ساعت از دست یکی از فرماندهان عراقی باز کردم خیلی ساعت عجیبیه!

همه بچه ها می ریزند دورش وتلاش میکنند تا اونو ببینند بازار گرم میکنه ومیگه: فقط ده دوازده جور زنگ میزنه‚قطب نما داره خیلی چیزای دیگه هم داره که من سر درنیاوردم چیه!

بچه ها گفتند: باید تحویل بدی ممکنه مورد استفاده قرار بگیره.

او جوسازی میکنه و میگه: مگه دیوونه ام چنین کاری کنم نمیذارم ببینند تا چه برسه به این که بخام بدمش به کسی من جونمو به خطر انداختم تا این ساعت رو بگیرم حالا بدمش به کسی ؟ امکان نداره!

بچه ها سعی میکنند هر طور شده حداقل ساعتی با این مشخصاتو ببینند اما رضا فرار میکنه و بقیه دنبالش! بالآخره از پشت سر میرسندو اورا میگیرند به زور دست چپشو باز میکنند.

می بینند با خود کار روی دستش عکس یک ساعت مچی کشیده!

نظرات شما عزیزان:

سید فرهاد

ساعت9:40---23 شهريور 1393

احیانا آقا بی نشان یه جست و جو بکن و ببین که رگ و ریشه اون شهید به خاندان شما نمی خورد؟آخه خیلی وجه اشتراکات با هم دارینا....
پاسخ:ای کاش فامیل ما بود از افتخارات ما محسوب می شد

محمد

ساعت13:25---15 شهريور 1393

فوق العاده بود
پاسخ: کار این شهید فوق العاده بود

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: